يوسف سيفي: اگر چه اين روزها فعاليت دوباره آتشفشاني در ايسلند، موجب شده تا تابلوهاي فرودگاه ها در اروپا يك بار ديگر محل توجه جهاني شود اما اين، ديگر مسئله اصلي براي اين قاره سبز به حساب نمي آيد. حالا آنچه بيشتر جلب توجه مي كند، ميدان خورشيد مادريد و چادرهاي بر پا شده در آن است كه نماي تازه اي به اين ميدان تاريخي بخشيده است. دروازه اروپا 30 سال پس از ديكتاتوري برانكو حالا اتفاقهاي جديدي را تجربه ميكند كه به نظر ميرسد متعلق به خاستگاهي غير از سرزمين غرب است.
در گرجستان نيز اوضاع وضعيت مشابهي دارد و دولت طرفدار غرب با هجوم مردمي مواجه شده است كه ضربههاي اساسي به استقلال اقتصادي و همچنين وضعيت بد معيشت را نتيجه بي كفايتي دولت تلقي مي كنند و به آن معترض هستند. دولتي كه ساكاشويلي با انقلاب مخملي در سال 1382 بر سر كار آورد، حالا به نظر ميرسد كه توان چنداني براي پاسخگويي به مطالبات مردمي ندارد و نظام سياسي در اين كشور با توجه به دخالتهاي كشورهاي قدرتمند چشمانداز روشني را در مقابل خود نمي بيند.
از همه مهمتر و شايد تاثير گذارتر، شورش مردمي در ايالت ويسكانسين ايالات متحده امريكاست. اعتراضهاي عمومي در اين ايالت از ماه هاي گذشته و به دنبال ارائه لايحه اقتصادي فرماندار آن و سياست هاي انقباضي دولت، آغاز شد و اگرچه با نوعي تحريم رسانه اي در امريكا توأم بود اما اين روزها به ايالت هاي اطراف ويسكانسين نيز سرايت كرده است، بهطوري كه آمريكايي هاي معترض به وضعيت معيشتي و بي كفايتي دولتمردان، مطالبات خود را در خيابان ها فرياد ميزنند.
در عين حال، اتفاقهاي اخير اعتراضي در اروپا و امريكا تا حد زيادي ميتواند متاثر از بيداري اسلامي در منطقه خاورميانه باشد. موجي از اعتراضهاي مردمي بر عليه نظام هاي حاكم عربي، كه مردم در آن به خيابان ها مي آيند خواسته هاي خود را اعلام ميكنند و با نيروهاي حكومتي درگير ميشوند. مردمي كه ابتدا حضورشان در خيابان و مطالبه اساسي آنها مبني بر عدالت خواهي و اسلام گرايي، نشانه بارزي بر توانايي نداشتن نظام هاي حاكم در جذب خواسته هاي عمومي و تبديل آنها به سياست است.
مشكلات اساسي در چرخش نخبگان در اين كشورها و استبداد شديد سياسي و همچنين سركوب خواسته هاي فرهنگي مردم كه در طول سال هاي طولاني بر اساس آموزه هاي اسلامي شكل گرفته است، مي توانند دلايل اصلي وقوع اين اعتراضات در خاور ميانه باشند. شرايطي كه عموم مردم خصوصا جوانان را فارغ از برنامه هاي حزبي به خيابان ها كشانده است و تاكنون نيز نشان داده كه تنها راه براي رسيدن به مطالبات سركوب شده تظاهرات عمومي و استفاده از نيروهاي مردمي در مبارزه با دولت است.
در اسپانياي پس از فرانكو، سالهاست كه تنها دو حزب اصلي بارها قدرت را ميان خود رد و بدل كرده اند. حزب مردم و حزب سوسياليست كه در حال حاضر حزب حاكم به حساب ميآيد. ايالات متحده امريكا نيز سالهاي طولاني است كه در مناصب مختلف رياست جمهوري، پارلمان و فرمانداري ها، تنها رقابت دو حزب عمده را به خود ديده است. اين وضعيت در بسياري ديگر از كشورهاي غربي قابل مشاهده است. به طوري كه احزاب عمده كه معمولا نوعي انحصار سياسي را ايجاد كرده اند، از ورود ديگر گروه هاي سياسي به قدرت جلوگيري مي كنند.
در انگلستان كه چندي پيش درگير تظاهرات گسترده دانشجويي بود و يا در فرانسه كه بارها مطالبات عمومي را در غالب تظاهرات و شورش هاي خياباني تجربه كرده، وضع به همين منوال است. نظام هاي سياسي در اين كشورها كه حاميان اصلي دموكراسي در جهان به حساب ميآيند، ساختارهاي بسته انحصاري محسوب ميشوند كه با پول و قوانين محدود كننده براي ديگر گروه هاي سياسي، به شدت در برابر تغييرات بنيادي در سياست هاي جاري كشور ايستادگي ميكنند.
تشابه اساسي كه ميتوان ميان قيام هاي خاورميانه اي و اعتراضهاي مردمي در اروپا و امريكا و حتي نظام هاي نيمه دموكراتي مثل گرجستان، مشاهده كرد، در علت اصلي بروز اين اعتراضها در خيابان هاست. در واقع مطالباتي كه بايد از طريق ساختارها و نهاد هاي سياسي در دولت پيگيري شود و منجر به تصميم سازي و سياست گذاري در راستاي پاسخگويي به خواسته هاي عمومي شود، در گير و دار رقابت هاي حزبي و نظام هاي به ظاهر دموكراتيك، به دست فراموشي سپرده ميشوند.
به نظر مي رسد، به همين خاطر است كه به دنبال اعتراضهاي نسبتا موفق و تاثير گذار در كشورهاي عربي، شاهد بروز تظاهرات عمومي در غرب هستيم. تظاهراتي كه گزاره هاي آن از حيث تشكيلات، نحوه بروز، مطالبات و اقشار اجتماعي موجود در آن، شباهت هاي قابل توجهي با همتايان خود در كشورهاي عربي دارد.
حضور گسترده مردم، بدون توجه به ساختار هاي حزبي و گروهي به طور خودجوش و فراگير، حضور در ميادين و خيابان هاي مهم در شهرهاي اروپايي و آمريكايي و برپايي چادرهايي براي تحصن شبانه روزي، مطالبه تحول در نظام سياسي به جاي تغيير سياست ها كه پيش از اين وجود داشته است، و نقش پر رنگ جوانان در اين اعتراضهاي كه يادآور جنبشهاي "الشباب" در كشورهاي عربي است، نمونه هاي بارزي از مشابهت هاي امروز جوامع غربي و خاورميانهاي است.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : موج بيداري در اروپا چه ميكند, از ناكارآمدي دموكراسي حزبي تا چادرهاي ميدان خورشيد, ,